تاریکیهای شهر کابل؛ عید برای پولدارها است
شبها که خواب، میکنم از فردایش میترسم و صبحها که با کراچیام از خانه بیرون میشوم از شب میترسم. میترسم که مبادا دست خالی به خانه برگردم
✍: رایان جویا
کاکا نسیم چهار تکه آهن سنگین را روی کراچی «گاری/فُرغون» گذاشته بود از ایستگاه چهار راهِ حاجی نوروز به سوی ایستگاه جاده بیستمتره حرکت کرد. در مسیرِ حرکت خسته میشد، ایستاد میشد به چهار طرف خود نگاه، میکرد. همه، لباس نو پوشیده بودند و فارغ از دغدغههای روزگار و غمِنان، عید را خانه به خانه میرفتند و تجلیل، میکردند. همگان خوشحال و خندان بودند و باهم بلندبلند حرف، میزدند.
کاکا نسیم عرقش را با آستینش پاک کرد، کراچیاش را گرفت و دوباره شروع به حرکت کرد. به مقصد که رسید آهنهای سنگین و خشمگین را بسیار به سختی از روی کراچی بلند کرد و داخل انبارخانه برد. سپس، ۲۰ افغانی-حقالزحمهی خود را گرفت و رفت. بروی نیمکتی ایستگاه نشست و من هم به پهلویش نشستم. گفتم: «عیدت مبارک کاکاجان!.» کاکا نسیم با اندکی غمگینی، گفت: «سلامت باشی برار! ولی عید خو-برای پولدارهاست.» نسیم، تسبیح سرخرنگی را از جیبش بیرون کرد و به اطراف خود نگاه کرد. معمولاً در کابل، روزهای سوم عید، کوچهها پر از آدمهای با لباسهای نو، گشتوگزار و شلوغ مینمایند. اما برای نسیم؛ این عیدها خوشحالی، ندارد.
دیروز
کاکا نسیم، زمانیکه صنف دوم مکتب بوده، شوروی به افغانستان حمله کرده و از همانوقت، درس و تعلیم را ترک کرده. آنموقع، نسیم برای سد جوع و نجات از کشته شدن، شبها به زراعت کار میکرده و روزها گاو و گوسفندان را به کوههای سر به فلک ولسوالی پنجاب میبرده است. ولسوالی پنجاب بامیان در آنموقع، مکانی بوده، میدان نبرد بین جنگجویان مجاهدین و نیروهای جماهیر شوروی که در این نبردها، همهروزه خانههای زیادی از غیرنظامیان بر اثر درگیریها ویرانه و متروکه میشدند. نسیم در سن 15سالگی به ایران مهاجر شده و در کارخانههای سنگبری در اصفهان ایران کار کرده است. چندینبار هم توسط پولیس به اجبار اخراج شده-ولی باز هم به صورت قاچاقی به ایران رفته.
امروز
کاکا نسیم در کارخانههای سنگبری ایران سلامت کمرِ خود را از دست داده؛ مهرههای کمرش ساییده شده و دچار عارضهی آرتروز شده است. بعد از عدم توانایی کار کردن، از ایران به افغانستان میآید و سپس از پنجاب به شهر کابلِ کنونی کوچ میکند. این موقع درست موقعیستکه تقریبا سه سال از سقوط دولت جمهوریت، میگذرد.
بنابراین؛ از روزیکه کاکا نسیم از ایران به افغانستان آمده، بیکار است و هر روز با کراچی خود ۲۰ تا ۸۰ افغانی درآمد دارد. این برای نسیم درآمدی است که وی فقط برای زنده ماندن میجنگد. این تنها وضعیت کنونی و وضعیت بدی اقتصادی شهروندان امروزِ افغانستان نیست، بلکه براساس گزارش بخش توسعهی سازمان ملل متحد در امور افغانستان، ارقام فقرا و افراد زیرخط فقر تحت سلطهی طالبان تا سال 2023م به 34 میلیون نفر رسیده است.
به هرصورت؛ کاکا نسیم دو دختر و یک پسر دارد. دختر بزرگش که از مکتب بازمانده، خانهنشین است و از صبح تا شب در خانه نقاشی میکشد. پسرش پنجساله است و خودش ۵۴ سال سن دارد. نسیم از روزهای آینده در این شهر تاریک میترسد و میگوید: «شبها که خواب، میکنم از فردایش میترسم و صبحها که با کراچیام از خانه بیرون میشوم از شب میترسم. میترسم که مبادا دست خالی به خانه برگردم.»