دیدگاه طالبان نسبت به تحصیل و حقوق بشر چیست؟
در دنیای مدرن امروزی، رهبران دولتها، علاوه بر تیزبینی و ادراک علوم سیاسیاش، نیاز به تحصیل و تجربه نیز دارند
نویسنده: نیلاپو شانتی
مترجم: اسدالله جعفری(پژمان)
منبع: مجله دفاعیهند
در سپتامبر سال 2021م، شیخ مولوی نورالله منیر سرپرست و وزیر معارف طالبان در یک بیانیهی خود مدعی شد که «مدرک دکترا و ماستری [کارشناسیارشد] دیگر هیچ ارزشی ندارد. اکنون شما میبینید که ملاها، مولویها و طالبانی که در اریکهی قدرت هستند، هیچ مدرکی دکترا، ماستری و حتی دیپلم مکتب هم ندارند. اما از همه والاتر و برترند». در همینحال؛ عبدالباقی حقانی وزیر معارف [آموزش و پرورش] طالبان در اولین دیدار خود با آموزگاران دانشگاه چنین تصریح کرد «تحصیلات و فارغالتحصیلانی که ما از دوران اشغال کشور به ارث بردهایم، هیچ فایدهای ندارند و بیهوده است. برعلاوه؛ یادگیری زبانهای خارجی و علوم ساینسی نیز هیچ ربطی به علوم اسلامی ندارند».
با اینوجود؛ طالبان هیچ تمایلی نسبت به آموزش و تحصیل مردم در افغانستان ندارند. این حقایق یکی از نشانههای بسیار روشنی است که طالبان هیچ ارزشی برای آموزش و پرورش قائل نیست و نخواهد بود. بٌعد دومی تا آنجایی که مربوط به نگرانیهای جامعه زنان میشود، هرچند که در قرآن کریم به عدم تحصیل و آموزش زنان و دختران اشارهای خاص نشده است. اما این مولویها یا پیشوایان دینی جامعه اسلامی هستند که احساس میکنند تحصیل و آموزش و پرورش دختران و به ویژه پیشرفت آنها باعث تحلیل و تضعیف آینده آنها میشود. بنابراین؛ طالبان سخت مایلند که مردم افغانستان را به گونهی بیسواد و یاهم کمسواد نگه دارند. زنان را نه در تعلیم و تربیت و نه در هیچ نیرویکار دیگری دخیل نسازند تا همچنان آنها بتوانند بر مردم افغانستان حکمرانی کنند و اعلیحضرت بمانند.
در دنیای مدرن امروزی، رهبران دولتها، علاوه بر تیزبینی و ادراک علوم سیاسیاش، نیاز به تحصیل و تجربه نیز دارند. درحالی که طالبان فکر میکنند تحصیل و آموزش هیچ ارزشی ندارد و زنان هم هیچ نیازی به آموزش و پرورش ندارند. اما در صورت تحقق این دو معیار، تداوم حقوق انسانی زنان در مناصب قدرت و خدمت تضمین میشود. بیش از 16 ماه میشود که رژیم طالبان در افغانستان بزرگترین آبشار بحران انسانی را علیه مردمی این مرز و بوم ایجاد کرده است.
اول و مهمتر از همه؛ طالبان دستاوردهای 20 ساله جمهوریت که چه به سختی به دست آمده بود را صرف به یک حکومت اسلامیگونه عاری از یادگیری و فراگیری مبدل کردهاند. درحالحاضر طالبان بسیاری از برنامههای توسعهمندانهی مورد نیاز در افغانستان را به سوی انحراف و نابودی کشانده است.
با اینوجود؛ مقاومت در برابر آموزش و یادگیری علوم ریاضی، ساینس، جغرافیا و سایر دروس اکنون یک عمل غیرقانونی و غیرمشروع از سوی گروه طالبان است. اگرچه در افغانستان سیستم تعلیمات و تحصیلات رسمی همواره به سیستم آموزش غرب نسبت داده شده است، اما چنین سیستم هیچ زمانی ترویج نشده است. از اینرو؛ آمار و تعدادی مدارس دینی و مذهبی در افغانستان طی مدتهای اخیر به گونهی چشمگیری افزایش یافته است. اکنون در سراسر افغانستان دهها مکتب دولتی، دانشگاههای دولتی و مراکز آموزش حرفهای توسط طالبان به حوزههای علمیه دینی تبدیل شدهاند. بر اساس گزارش تحقیقی بیبیسی، نزدیک به 13000 مدرسه دینی ثبتنشده و 1275مدرسه دینی ثبتشده در افغانستان فعال است.
پیشرفت و شکوفایی چنین مدارس باعث بسیاری از پیوندهای آسیبپذیر بین حقوق بشری، شکنندگی دولتها و بروز درگیریها برای تشدید تنشهای امنیتی و تروریسم خواهد شد. مقصود از تحصیل و آموزش و پرورش، آموزش و تربیت مردم و تبدیل آنها به شهروندانی مفید در جامعه است. اما برای این روند نیاز به دانش اولیه از مسائلی مختلف مانند علوم ریاضی، جامعهشناسی، جغرافیا و موضوعات مختلف دیگری نیز برای داشتن چنین افراد مفید است. زمانی که طالبان هدفشان فراهم کردن زمینه آموزشهای ابتدایی و اولیه برای شهروندان افغانستان نباشد، در نتیجه نسلهای از جامعه به شدت شکست میخورند و کشور نمیتواند به کوچکترین توسعه رفاهی دست یابد. اما چنین رفتارها به طالبان هیچ بینشی مثبت در مورد آنچه که در افغانستان مورد نیاز است نمیدهد.
بسیار آسان است که بگوییم رهبران و کارگزاران کنونی طالبان مدرک دکترا ندارند، اما همچنان بر افغانستان فرمانروایی میکنند. اما چنین دیدگاه در اینجا انبوهی از سوالات سختی را مطرح میکند «آیا طالبان به گونهای بر افغانستان حکومت میکنند که به نفع و خیر مردم افغانستان باشد؟ آیا طالبان کارهای را انجام میدهند که با کشورهای منطقه و جهان همخوانی داشته باشد؟ آیا طالبان در موقعیتی خواهند بود که اقتصاد افغانستان را مدیریت کنند و این کشور را به گونهی توسعه دهند که مردم افغانستان از این وضعیت فلاکتبار برونآیند؟».
به هرحال؛ هدف از حکومتداری به این مفهوم است که دولت ببیند، آیا استانداردها و معیارهای زندگی مردم در جامعه بهبود یافته است یا نه؟ آیا مردم میتوانند از امکانات اولیه مانند تحصیل و آموزش، امکانات پزشکی و درمانی، حمل و نقل و از حداقلترین زیرساختهای مورد نیاز برخوردار شوند یا نه؟. آیا این مولویها و رهبران دینی قادر خواهند بود که به چنین اهدافی دست یابند و پیش بروند؟.
در همینحال؛ قوانین و فرامین طالبان به عنوان یک «امارت اسلامی افغانستان» نشان میدهد که آنها سخت اسلامگرا هستند، فقط و فقط خواهان یک حکومت اسلامی به گونهی اسلامگرایی هستند و دیگر بس. بنابراین؛ احکام شرعی طالبان، بر اساس تفسیر قانون شریعت که بیشتر آن از نسخه عربستان سعودی و همچنین از نسخهی به روش دیوبندی مشتق شده است. این نسخه زنان را از تحصیل و کسب و کار باز میدارند و میخواهند که زنان و دختران با خانهنشینی از زندگی اجتماعی در جامعه منزوی شوند. اکنون، دختران و زنان افغانسنان خواهان بازگشت بدون قید و شرطی حقوق خود هستند که در دهههای اخیر به سختی به دست آوردهاند. از جمله حقی داشتن یک صندلی در کلاس درسیشان برای آموزش و ادامه تحصیل...!
در نهایت؛ مکتبهای سطح متوسطه تا به لیسه توسط قوانین طالبان بر روی دختران افغانستان مسدود شده است. از زمانی که طالبان مکتبهای متوسطهی دخترانه را مسدود کردند و این دختران تا به امروز نتوانستند که به مکتب بروند. پس آنها چگونه بتوانند به دانشگاه بروند؟ آیا این سوالبرانگیز نیست؟ آیا آموزش و تحصیل که حق اولیه انسانی است در افغانستان رعایت میشود؟ آیا این حق شامل حال دختران افغانستان میشود!!؟ پس این وضعیتی است که هیچگونه آموزش و حقوق ابتدایی در افغانستان برای زنان و دختران این مرز و بوم وجود عینی و واقعی ندارد.
نیلاپو شانتی؛ نویسنده، پژوهشگر، روزنامهنگار و تحلیلگر هندی-افغانستانیتبار مستقر در دهلینو میباشد. خانم شانتی فارغالتحصیل دوره لیسانس در رشته روزنامهنگاری و فوق لیسانس در روابط بینالملل از دانشگاه بینالمللی «اوپیجیندال» است. او به عنوان مدیر پروژهی بنیاد هند و افغانستان (IAF) با سفارت جمهوری اسلامی افغانستان در دهلینو، نیز کارکرده است.