آیینۀ واقعی زندگی مهاجران و پناهندگان در کشورهای اروپایی
اما کشورها برای فیلترسازی، یک سلسله قوانین سختگیرانه و دشواری را سد راه مهاجران و پناهجویان قرار دادهاند که از لحاظ حقوق بشر خلاف اصول انسانی است
✍: امان شادکام
بررسی و تحلیل فیلم دانکی
پدیدهای مهاجرت و پناهندگی یک مسئله بینالمللی است و نظر به قوانین سازمان بینالمللی مهاجرت، انسانها به دلایل متفاوت میتوانند ساکن کشور دومی و همینطور سومی شود. اما کشورها برای فیلترسازی، یک سلسله قوانین سختگیرانه و دشواری را سد راه مهاجران و پناهجویان قرار دادهاند که از لحاظ حقوق بشر خلاف اصول انسانی است.
به هرحال، سینمای هند یا بالیوود، فیلمِ به نام دانکی (DUNKI) را بیرون داده است که محصول سال 2023م و با بودجۀ 15 میلیون دالر آمریکایی ساخته شده و 59 میلیون دالر آمریکایی در سراسر جهان فروش داشته است و این فیلم به تازگی به زبان فارسی نیز ترجمه شده است. این فیلم، معضل پناهندگی و راههای دشوار مهاجرت غیر قانونی را از کشورهای آسیایی به کشورهای اروپایی به تصویر میکشد که سه شهروند هندی متقاضی پناهندگی در انگلیستان میباشند. نقش بازیگری اصلی فیلم دانکی را هنرمند مشهور هندی-یعنی شاهرخ خان در نقش هاردی سینگ به عهده دارد. در این فیلم او نقش یک افسر نظامی و ارتشی با وجدان را نیز بازی میکند.
خلاصه داستان فیلم:
دختری به نام مانو با خانوادهاش در یکی از مناطق پر ازدحام و فقیرنشین هندوستان زندگی میکند. مانو تنها نانآور خانوادهاش است. او یک برادر داشت که در یک حادثهای ترافیکی جانش را از دست میدهد. مانو در یک رستورانت کار میکند. وضعیت اقتصادیاش خیلی خوب نیست. در همان محل، خانم مانو با دو مرد دیگر آشنا میشود که هر جفتشان هوای رفتن به لندن را دارند. با اینحال، هوای لندن و زندگی راحت بر سر مانو هم میزند و در تلاش میشود که چطور خودشان را به لندن برساند. آنها راههای جعل و تقلب را از درون قوانین مهاجرت بر میگزیند-یعنی خودشان را دانشجو و پزشک جا میزنند و خواهان ویزا میشوند.
مدرکهای تحصیلی را شرکتهای که در عرصه تهیهای ویزا فعالیت میکند، آماده میکنند. شرط اخذ ویزا هم تسلط بر زبان انگلیسی است. بر علاوهای مانو و دو دوستش، شخصِ هاردی سینگ باهم دنبال یک استاد ماهر در عرصه آموزش زبان انگلیسی میگردد. بالاخره، یک استاد بسیار لوده را پیدا میکنند که در مدت سه ماه فقط جملههای: «من تشناب میروم. تو تشناب میروی. او تشناب میرود. ما تشناب میرویم» را یاد میگیرند. همینطور بسیار اندک علامتگزاری و دستور زبان انگلیسی را نیز فرا میگیرند.
هاردی سینگ بازیگر اصلی فیلم دانکی یک ارتشی وطندوست و با وجدان است که جانش را مدیون برادر مانو میداند، چونکه در روزگاری نه چندان دور، هاردی زخمی میشود و برادر مانو او را بر دوش میکشد و به بیمارستان میبرد. هاردی ضبط صوت برادر مانو را به خانهاش میآورد و آشناییاش با مانو از همان روز به بعد شروع میشود. مانو، هاردی سینگ و دو رفیق دیگرشان به کلاس آموزش زبان انگلیسی ثبتنام میکنند. موعد امتحان پذیرش میرسد. البته ویزای جعلی از سه راه گیر میآمد. راه اولی، ویزای دانشجویی بود که باید زبان انگلیسی را یاد میداشت. راه دومی، پرداخت پول هنگفت بود که آنها پول نداشتند و راه سومی هم دعوتنامه است که این دو راه ضرورت به مهارت زبان انگلیسی نداشت. جالب آنجاست که یک شرکت به دوستان مانو عکسی دختری را میدهد که این دختر لندنی، قمارباز است و همه پولش را در قمار باخته است. حالا هرکسیکه برایش پول بدهد، همرایش ازدواج موقت میکند و آن موقع خیلی راحت میتوانید به لندن (انگلیس) پناهنده شوید. این شرکت با استفاده از اینگونه فریبکاریها پول دهها نفر را میگیرد و خودش فرار میکند.
خلاصه، یکی از دوستان هاردی سینگ و مانو در امتحان زبان انگلیسی موفق میشود و اهالی محلهاش برایش جشن میگیرند و گل به گردنش میاندازند. از آن محل هرکسیکه به کشورهای اروپایی پناهنده میشدند، روی خانههایشان تصویر از هواپیما را نصب میکردند. اینطور مردم محل میفهمیدن که یکی از اعضای فامیل صاحب آن خانه در کشورهای اروپایی است. بنابراین، مانو، هاردی سینگ و دوستش تصمیم میگیرند که به صورت قاچاقی به لندن بروند. آنها از مرزهای پاکستان، افغانستان و ایران به ترکیه میروند. اما سر مرز توسط پولیس مرزی ایران گرفتار میشوند. سربازان مرزی ایران همراهانشان را میکشند و تنها هاردی سینگ، مانو و دوستش را زنده اسیر میکنند. سپس، فرمانده سربازان مرزی ایران که دارد سیگارهم میکشد، میخواهد بالای مانو تجاوز جنسی کند، اما در آن لحظه با مخالفت و خشمِ سرسختانۀ هاردی سینگ مواجه میشود. او در داخل خیمه به دلیل اینکه مانو را از تعرض جنسی نجات بدهد، فرمانده مرزی ایرانی را به شمول دو سربازش میکٌشد و موفق میشوند به ترکیه رفته و از آنجا به انگلستان میرسند.
این قسمت از فیلم خشم و واکنشهای زیادی از ایرانیها را نیز بر انگیخته است. رسانههای ایرانی این قسمتِ از فیلم را که با موضوع سربازان مرزی ایرانی اختصاص دارد «سکانسهای به شدت ضدایرانی، دروغین، توهینآمیز و غیرواقعی» خواندهاند. همچنان به گزارش روزنامه جوان ایران «معاون پایش و نظارت سازمان ساترای ایران با اشاره به بازتاب یکی از سکانسهای فیلم هندی «دانکی» با نقشبازی شاهرخ خان، انتشار این فیلم را در پلتفرمهای نمایش خانگی در ایران ممنوع اعلام کرده است.» همچنان، روزنامه همشهری نیز در این مورد نوشته است که «این سکانس بسیار توهینآمیز و غیرواقعی است. گذشته از صحنه کشتار کولبران که متاسفانه محصول صدور فیلمسازان جشنوارهای ایرانیست! مرزبانان ایران وحشی و متجاوز معرفی میشوند که هم رشوه دریافت کرده و هم مهاجران را به رگبار بسته و تجاوز میکنند.»
به هرصورت، زمانیکه اینها به انگلستان میرسند از شادی و خوشحالی غش میکنند، اما شادی و خوشحالی آنها عمر طولانی پیدا نمیکند. دوستش را پیدا میکنند و میبینند که او به شغل «گداییگریی و تکدیگری» در لندن مصروف است. دوستِ آنها در یکجای بسیار افتضاح زندگی میکند که حتا طویله حیوانات از آنجا بهتر و باشرفتر است. بعد از آن، هاردی سینگ دنبال راهحل میگردد و یک وکیل مهاجرتی هندیتبار را پیدا میکند. وکیل یک پسر احمق لندنی را میآورد تا در ازای پول با مانو برای دو روز ازدواج کند تا مانو و دوستانش به اقامت پناهندگی برسند و آن پسر لوده لندنی به پولش.
ولی این معامله و راه حل برهم میخورد و به دادگاه قضایی کشانده میشوند. مانو و دوستش اعتراف میکنند که جانش به هندوستان در خطر است. اما هاردی سینگ «شاهرخ خان» اعتراف نمیکند و میگوید که «نه! جانم به کشورم در خطر نیست، بلکه ما به خاطر زندگی بهتر به اینجا آمدهایم.» بالاخره، هاردی سینگ با این حرفش از لندن پس به هند دیپورت میشود. دوستانش و خانم مانو که دلباختهای لندن شده بود، در انگلستان پناهنده میشوند. بعد از ۲۵ سال، مانو به هاردی زنگ میزند که به دبی میآید، چونکه ویزای هند را برایش نمیدهد. مانو با هزاران مشکل از دبی به هند میآید و بسیار خوشحال است. اما مانو به خاطر بیماری سرطان فوت میکند.
تحلیل و تفسیر داستان فیلم
داستان فیلم دانکی برگرفته از معضلات و بحرانهای مهاجرتی یک داستان واقعی میباشد که متوجه کشورهای آسیایی است. اما وضعیت اسفبار افغانستان بیشتر در این فیلم قابل برسی است تا کشورهای هند، پاکستان و ایران! در این فیلم سه نکتهای بسیار مهم گنجانیده شده است که میتواند قابل تأمل باشد:
عوامل مهاجرت: این فیلم به عوامل مهاجرت پرداخته است و یکی از عوامل مهمش، سیاستهای کثیف کشورهای اروپایی و غربی در مقابل کشورهای آسیایی میباشد. این فیلم به وضوح نشان میدهد که کشورهای اروپایی تحت عناوینی پناهنده و پناهندگی، تبلیغاتهای دروغینی را راه میاندازند تا جوانان کشورهای آسیایی تحت تأثیر بروند-قید همهچیز را در زندگی بزنند و راههای وحشتناکی مهاجرتهای غیر قانونی را در پیش بگیرند. اینطور کشورهای اروپایی سود بیشتری میبرند، چونکه از یک طرف پول مهاجران در جیب باندهای مافیایی و قاچاقچیشان سرازیر میشوند و از جانب دیگر، با کمبود نیروی کارگران لجنکش، یدی و ارزانقیمت مواجه نمیشوند.
عدم آگاهی جوانان و خانوادهها: فیلم دانکی نشان میدهد که مردم از وضعیت و قوانین کشورهای اروپایی آگاهی نسبی هم ندارند. نمیدانند که در آنجا زندگی چقدر سخت-دشوار است. کسانیکه در کشورهای اروپایی-غربی مهاجر میشوند، آنها به نیرویهای کارگر ارزانقیمت آن کشورها مبدل میشوند. نمیدانند که چگونه باید سخت کار کنند تا پول گیر بیاورند. مثلاً، در این فیلم، دوستان مانو در یک رستورانت در لندن، نظافتکاری میکنند و هر روز از طرفِ مدیر رستورانت مورد توهین و تحقیر قرار میگیرند. اما خانوادهای آنان به هندوستان خوشحالاند که پسرشان در لندن است و راحت هم است. اگر خانوادههای آنها میدانستند که پسرانشان با هزاران تحقیر، توهین و نژادپرستی مواجهاند-پول را با چنین حقارت و خون دل خوردن تهیه میکنند، هرگز پسرانشان را به اروپا روان نمیکردند. به زندگی باشکوه و درآمد کمشان قناعت میکردند.
به هرحال، مصداق این بخش فیلم متوجه مردم افغانستان به خصوص مردم هزاره نیز است. هزارههای که در افغانستان زندگی میکنند و در صورتیکه پسرانشان در کشورهای اروپایی پناهنده هستند، تصور خیلی تخمی دارند. آنان فکر میکنند که پسرانشان انگلیسی بلد است، پشت میز نشسته و پول درمیآورند. یا تصور میکنند که پسرانشان در بهترین دانشگاههای اروپایی درس میخوانند و پولیکه برای ما روان میکنند، دولت برایشان میدهند.
در اینجا لازم است که چشمدید خودم را بازگو کنم. پسر خالهای شوهر خواهرم در سویدن زندگی میکند. شوهر خواهرم از زبان خالهاش نقل میکرد که پسرش در سویدن درس میخواند. من سوال کردم که چطوری به سویدن رفت؟ او گفت که از طریق قاچاقی رفت. در ایران یک خانه داشت، آن را فروخت تا به سویدن رسید. کمی خنده کردم-گفتم که آن لوده مادرش را فریب داده است. او حالا حتما در کدام رستورانت مصروف نظافتکاری است یا در کدام روستا مصروف پاککاری طویلهای گاوداریها است. فیلم دانکی هم در همین نکتهها اشاره کرده است. هاردی سینگ زمانی که به انگلستان میرسد و میبیند که دوستش از طرف شب نظافتکاری میکند و از طرف روز برای چند ساعت گداییگری! آن موقع با خشم هاردی مواجه میشود که چرا عکسهای مدلینگ و فیشنیاش را به ما و خانوادهاش فرستاده است. چرا عکسهای گداییگری و نظافتکاریاش را نفرستاده است تا ما از واقعیت سردر میآوردیم؟
بنابراین، جوانان افغانستان که در کشورهای اروپایی و غربی هستند، عکسهای فیشنی خود را به خانوادههای خود میفرستند و خانوادههایشان هم خوشحالاند که پسرانشان در ناز و نعمت پول در میآورند. اما بیخبر از آنکه پسرانشان به یک مشت احمق مبدل شدهاند که جز فحش و دشنام چیز دیگری بلد نیستند. نمونههایش در شبکههای اجتماعی به حد وفور یافت میشوند.
افشای واقعیتها: به نظر من نکتهای مهم این فیلم همینجاست، چونکه اکثر خانوادهها نمیدانند که چرا پسرانشان به کشورش بر نمیگردد؟ این فیلم به نوعیت درخواست (کیس) پناهدگان اشاره میکند و نشان میدهد-کسانیکه ادعا کرده بودند جانش در خطر است و از اینطریق پناهند شدهاند، آنان هرگز از راه قانونی به کشورشان برگشته نمیتوانند. مثلاً؛ در قسمتهای آخر فیلم، مانو میخواهد که به هند برگردد، اما انگلستان به او ویزای هند را صادر نمیکند و آخر ناچار میشود که ویزای دبی را بگیرد. گذشته از این، پسر یکی از آشناهای من، در اتریش پناهنده است. سال گذشته، من با پدر و مادرش از کابل به ایران آمدم. پدرش میگفت «پسرش گفته که به دلیل امنیتی که متوجه او است به افغانستان آمده نمیتواند و از پدر و مادرش خواسته که در ایران به دیدارش بیاید.»
من بعد از شنیدن حرف پدرش، تعجب کردم! چطور جان پسرش در خطر است! چونکه من پسرش را میشناسم. او تا کلاس دوازده در مکتب سید شهدای شهر کابل درس خواند. در سال ۱۳۹۰ ترک تحصیل کرد و از راه قاچاقی به ایران رفت. بیش از سه سال در کارخانههای ایران کارگری کرد و بالاخره از راه قاچاقی به اروپا رفت. با اینحال، چطور میتوان جانش در خطرست که به افغانستان آمده نمیتواند. بنابراین، جوانانیکه در کشورهای اروپایی پناهنده شدهاند، به دلیل سیستمهای ناکارآمد تحقیقاتی کشورهای اروپایی-اکثریتشان با دروغ و دغل راه یافتند. حتا هویت خود و حیثیت کشورشان را زیر پا کردهاند تا کارت گداییگریی پناهندگی را دریافت کنند. گوشهای از فیلم به این موضوع نیز اشاره میکند. مثلاً؛ زمانیکه وکیل مهاجرتی از هاردی سینگ میخواهد، بگوید که جانش به کشورش در خطر است، آن موقع پناهندگیمیدهد در غیر آن نه.
به هرحال، موضوعات و ماهیت فیلم دانکی خیلی جذاب و آموزنده است، زیرا نویسندۀ داستان فیلم، به نکات قابل تأمل اشاره کرده است. حتا قوانین کشورهای مهاجرپذیر را زیر سوال بردهاند و همینطور انگلستان را شیطان نیمهکور خوانده است.
یادداشت: این فیلم را میتوانید در فوق به مدت زمان دو ساعت و 40 دقیقه با ترجمۀ دوبله و زیرنویس فارسی تماشا کنید.