چالشهای فراروی طالبان و نیروهای بالقوه مخالفان
زنان امروز دیگر با زنان بیست سال پیش افغانستان قابل مقایسه نیست، آنان با درک و تحصیل کرده هستند، سیاست را تجربه کرده و در میدان مبارزات مدنی و حقخواهی حضور فعّال داشته است
پس از به قدرت رسیدن دوباره تحریک طالبان و احیای دوبارۀ امارت اسلامی در افعانستان، کشور های چین، روسیه و جمهوری اسلامی ایران به دلیل تضاد منافع و اختلاف در سیاستگذاریهای منطقهای با ایالات متحده آمریکا، این امر را به فال نیک گرفتند و همکاریهای بینالکشوری را افزایش دادهاند. پاکستان که سالهای زیادی در پی استقرار یک حکومت حرفبشنو، سرپاگوش و مطیع دولت پاکستان به خصوص فرماندهان ارتش آن کشور بودند نیز نفسی راحتی کشیدند. با اینوجود، جنرال فیض حمید، چای شکرانهاش را در قلب پایتخت افغانستان به کابل سر کشید.
اما به نظر میرسد که تیر همهی اینها به سنگ خورد و طالبان آن نیروی سر به زیر و گوش به فرمانی نبودند که آنان انتظار داشتند. اشاره محمد جواد ظریف به گستاخی طالبان در کتاب خاطراتش، عمل محتاطگونهی چین و جدّیت در بازرسی مرزی کشورهای آسیای میانه هممرز با افغانستان و درین اواخر خبرهای نشست و دعوت پاکستان از مخالفین طالبان نیز به گوش میرسد. اگر طالبان در سیاستگذاری داخلی و بینالمللی خود تجدید نظر نکند، کشورها در پی بر اندازی امارت اسلامی از نیروهای بالقوه داخلی استفاده خواهند کرد.
نیروهای داخلی که در صورت ادامه سیاستگذاریهای غلط طالبان، وضع قیودات بیش از حد در تمام عرصههای زندگی مردم و همینطور ادامۀ رفتارهای افراطی، هر روز فضا برای آنان تنگ و تنگتر میشود که این نیروها شامل زنان، فعالان و طرفداران آموزش، فرهنگیان، منتقدین، قشر کارگر، اعضای سابق ارتش، رهبران و معاملهگران جهادی میشوند.
زنان:
زنان امروز دیگر با زنان بیست سال پیش افغانستان قابل مقایسه نیست، آنان با درک و تحصیل کرده هستند، سیاست را تجربه کرده و در میدان مبارزات مدنی و حقخواهی حضور فعّال داشته است. آنان از وضعیت و حقوق زنان در عرصه مشارکت در اجتماع و سیاست آگاه هستند. اصلا محال است با سرکوب بشود آنها را مهار کرد.
فعالان و طرفداران آموزش:
قشر جوان و رو به رشد افغانستان که در مدت اندکی بیست ساله چاشنی آموزش را چشیدهاند و به امید آیندهی بهتر تلاش کردند و همواره در رقابتهای ملی و بینالمللی درخشیده است. با کتاب و تکنولوژی اُنس گرفته است دیگر زیر بار کسی نخواهند رفت و همچنان پیرو عقاید کورکورانه نخواهند شد. در راستای تحقق آرزوهایش راهحلی هر بُنبستی را خواهند جُست.
فرهنگیان و منتقدین:
این نیروهای فعال و خودجوش که تجارب چندینسالهی فرهنگی را دارند و در راستای فرهنگسازی، ترویج برنامههای مفید، آگاهیدهی، توسعه فرهنگی، انتقاد از سیاستهای ناکارآمد حکومتها و رفتارهای کارگزاران جامعه تلاش کردهاند و اگر آزادی نسبی از آنان گرفته شود و فضای اختناقآور بر آنها تحمیل شوند، ساکت نخواهند نشست و در مجامع علمی و رسانهای حاضر شده—و ساز مخالف میزنند. اگر تصریح شود—علیه طالبان قلم خواهند زد و با توجه به فضای کنونی و بر افکار عمومی تاثیر قابل ملاحظهای خواهند گذاشت.
طبقه کارگر و اعضای سابق ارتش:
با توجه به تحولات اخیر و تغییر رژیم سیاسی، کارگران و نیروهای ارتش، شغلهایشان را از دست دادند. با در نظرداشت سیستم اقتصادی سنتی، خانوادهها که کسب درآمد و تهیه مصارف وابسته به کارگری روزانهی مرد خانواده میباشند و هیچ پسانداز و امنیت شغلییی تضمینکنندۀ در مواقع بحران اقتصادی را ندارند. فلهذا اگر هر فرصتی به نحوی مساعد شود که در مقابلش پول پرداخت شود، این نیروها از آن حمایت کرده و علیه طالبان موضع خواهند گرفت.
رهبران جهادی و مقامات فراری:
اینهای که از برکت پولهای سرازیر شده، در مدت بیست سال به جاه و جلال رسیدند و اقدام به سرمایهگذاریهای هنگفتی در داخل و خارج از کشور نمودند، اینک که همه چیز را از دست دادند. و اکنون به یاد روزهای گذشته تاسف میخورند، حیران و سرگردان در پارکهای کشورهای خارجی پرسه میزنند. آنها چشم انتظار تغییر سیاستهای آمریکا در قبال افغانستان و تغییر موضع کشورهای همسایه هستند. آنان منتظر یک فرصت استثنایی دیگر است تا باریدیگر به جمعآوری ثروت و شهرت دست یابند.
نتیجه:
با توجه به تحولات منطقهای و واقعیتهای تاریخی افغانستان طالبان باید نکته به نکته فعالیتها، تشکُّلهای داخلی و خارجی، توجه به خواستهای مردم، سازمانهای بینالمللی، ارتباط حسنه با کشورهای دیگر، تفاهم با گروههای مخالف، رسیدگی به خواستههای زنان در زمینه آموزش و اشتغال را مورد ارزیابی قرار دهند. و گرنه نگه داشتن قُقنوس در زیر خاکستر با سرکوب همچون نیروهای بالقوهی است که با اندکی فرصت شعلهور خواهند شد. #مهاجرتایمز