دولت فراگیر در اندیشۀ شهید مزاری—جایگاه اجتماعی زنان هزاره در چهار نسل
در طی بیست سال جمهوریت، زنان هزاره در مسایل مشارکت به بخشهای مختلف پیشقدم بودند. اکثر نهادهای حقوقبشری، اقتصادی، آموزشی و فرهنگی تحت نظارت و کنترل زنان جامعۀ هزاره بودند
به گزارش مهاجرتایمز: روز شنبه دوازدههم حوت/اسفند ۱۴۰2 خورشیدی به مناسبت بیستونهمین سالیاد شهادت استاد عبدالعلی مزاری، نشست علمی با محوریتی «دولت فراگیر در اندیشۀ شهید مزاری» در دانشگاه مفید استان قم برگزار گردید. ستاد برگزاری این نشست علمی، کانونهای دانشجویان افغانستانی، دانشگاههای استان قم بودند.
در این نشست چهار کارشناس روی موضوعات جداگانه به صورت متناوب صحبت کردند. آقای مصباح احمدی روی موضوع تاریخ هزارههای شیعه در افغانستان، دکتر محمدامین رشادت دربارۀ جایگاه زنان در اندیشۀ شهید مزاری، دکتر امانالله فصیحی دربارۀ فدرالیزم در اندیشۀ شهید مزاری و همچنان الحاج محمد عبده دربارۀ وحدت ملی در اندیشه شهید مزاری صحبت کردند.
دکتر امانالله فصیحی؛ نظام فدرالیسم را مورد بررسی قرار داد. وی تحلیل کرد که هر نظام میتواند براساس مقتضیات همان عصر خودش کارآمدهای بهتری داشته باشد. مثلا علوم اسلامی ممکن است که گاهی نتواند در عصر امروزی جایگزین علوم عصری شود و نیازهای جوامع مدرن را مرفوع سازد. چونکه علوم و جوامع روز به روز پیچیدهتر، عصریتر و مدرنتر میشود. همچنان، آقای فصیحی، تئوریهای نظام فدرالی را با اندیشهای شهید مزاری وفق داد و گفت که شهید مزاری به دانشجویانی دستور داده بود که قانون فدرال مطابق با شرایط اجتماعی-فرهنگی مردم افغانستان را تدوین کنند و تا حدودی این کار عملی هم شد. فصیحی افزود که افغانستان یک کشور دارای تنوع قومی-مذهبی است. بنابراین، لازم است که یک نظام مبتنی بر همگامسازی نسبت به تنوعهای قومی و مذهبی ایجاد شود تا اینکه عدالت اجتماعی در افغانستان محقق شود.
او تحلیل کرد که برخی از اقوام افغانستان نمیخواهند که دخترانشان به مکتب درس بخوانند و همچنان نمیپذیرند که زنانشان به عنوان عضوی از جامعه و اجتماع در بیرون از منزل کار کنند. اما جامعۀ هزاره میخواهند که دخترانشان به مکاتب بروند و درس بخوانند و شغل داشته باشند. از لحاظ عدالت اجتماعی، هر دو درست است؛ چونکه اگر پشتونها را به زور وادار کنند که دخترانشان را به مکتب روان کنند و برعکس اگر دختران جامعه هزاره را به اجبار از درسخواندن محروم کنند در واقع، اینجا عدالت اجتماعی زیر سوال میرود. پس برای اینکه عدالت اجتماعی مبتنی بر تونوعاتی عرفی و فرهنگی محقق شود، ایجاب میکند که در افغانستان یک نظام فدرالیزم ایجاد شود. همچنان، وی تأکید کرد که ما نباید از نظام فدرالیسم هراس داشته باشیم، چون کشورهای اسلامی مانند امارات متحده عربی نیز از نظام فدرال اسلامی برخوردار است.
الحاج محمد عبده؛ یکی از اعضای پیشین پارلمان افغانستان در رابطه به وحدت ملی در اندیشۀ شهید مزاری صحبت کرد. وی از رفاقتهایشان با شهید مزاری یادآوری کرد و گفت که من در سال ۱۳۵۹ با شهید مزاری همصدا شدم. بدینسان، آقای عبده به فعالیتهای شهید مزاری اشاره کرد و افزود که در اندیشهای شهید مزاری، فعالیتهای ادبی-فرهنگی از جایگاه خاصی برخوردار بود. شهید مزاری به فرماندهان و سربازانش قبل از ورودشان به میادین و سنگرهای حربی به آنان مسایل فرهنگی را آموزش میدادند و بعد به سنگرهای نظامی جذبشان میکردند.
همچنان، وی سخنان معروف شهید مزاری را که همانا «وحدت ملی، عدم انحصار طلبی، دولت فراگیر و عدم برتریجویی» بوده است، مورد تحلیل و بررسی قرار داد و افزود: «از این مناظر و با تحقق یک دولت فراگیر در افغانستان، ادارات، جغرافیا و ولایتهای این سرزمین نباید براساس تبعیض، درجهبندی شود. هر اداره، هر ولسوالی و هر ولایت باید از سهم و مشارکت مساوی برخوردار باشند. با اینحال، ما در دوران حکومت جمهوریت نیز ولایت درجه یک، ولایت درجه دو و همچنان ولسوالی درجه یک و ولسوالی درجه داشتیم.»
دکتر محمدامین رشادت؛ در رابطه به جایگاه اجتماعی زنان جامعه هزاره با رویکرد تاریخی صحبت کرد. او جایگاه زنان را در جامعۀ هزاره در چهار عصر به چهار نسل تقسیمبندی کرد. جایگاه اجتماعی نسل اول زنان هزاره را با شروع پادشاهی احمدخان ابدالی بررسی کرد و گفت که استوارت الفنستون یکی از مردمشناسان و تاریخنگاران غرب در سال ۱۳۳۷ از مناطق هزارهجات دیدن کرد. در کتابش آمده است که زنان هزاره در جامعهشان از جایگاه خاص اجتماعی برخوردار بودند. زنان هزاره در فعالیتهای فرهنگی-اجتماعی مشارکت میکردند. مردان بدون مشورت با زنان خود دست به اقدامی نمیزدند و منتظر میماندند تا زنانشان بیایند و با آنان نیز مشورت کنند.
همچنان، دکتر رشادت جایگاه نسل دوم زنان هزاره را با شروع شدن حاکمیت چپیها در افغانستان، بررسی کرد و گفت که در این دوره زنان هزاره، برجستهتر از زنان دیگر اقوام در افغانستان حرکت کردند و در دستگاههای دولتی راه یافتند. در اکثریت روستاهایی جامعه هزاره، مکاتب دخترانه فعال شدند. اما آقای رشادت، جایگاه نسل دوم زنان هزاره را به دلیل کمبود وقت نشست، خیلی به صورت علمی بحث نکرد و رفت به جایگاه نسل سوم زنان هزاره که موضوع اصلی بحث رشادت را تشکیل میداد. این نسل را به دورهای مجاهدین ربط داد.
آقای رشادت جایگاه زنان را در این دوره، تطبیقی بررسی کرد و گفت که شهید مزاری نسبت به زنان نگاه مدرن داشت و او برای جامعۀ زنان حق و حقوق مشارکت اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی قایل بود. مزاری از حدیثیکه «با زنان مشورت نکنید، چونکه ناقصالعقل است» عبور کرد و برای جامعۀ زنان جایگاه سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی تعریف کرد. اما مجاهدینی نیز بودند که زنان را برای فرزندآوری و با یک دیدگاه جنسیگرانه و ماندن در خانه، تقلیل میدادند.
آقای رشادت، نسل چهارم زنان جوامع هزاره را در دورهای نظام جمهوریت اخیر بررسی کرد. وی گفت که در طی بیست سال جمهوریت، زنان هزاره در مسایل مشارکت به بخشهای مختلف پیشقدم بودند. اکثر نهادهای حقوقبشری، اقتصادی، آموزشی و فرهنگی تحت نظارت و کنترل زنان جامعۀ هزاره بودند. صدای زنان هزاره در راستای تأمین عدالت اجتماعی بلندتر و رساتر نسبت به سایر صداها بودند. حتا امروز هم زنان جامعه هزاره، مسألهای آپارتاید جنسیتی در افغانستان را در ملل متحد و سازمانهای حقوقبشری جهان مطرح میکنند. آقای رشادت در قسمت آخر سخنانش، اندیشهای آزادیخواهی و روشنفکری زنان هزاره را ریشه در مذهب تشیع دانست و گفت که مذهب شیعه باعث شده است که زنان هزاره متفاوتتر از دیگر زنان اقوام ساکن در افغانستان وارد عرصههای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، آموزشی و فرهنگی شوند.
آقای مصباح احمدی؛ همچنان، دربارۀ آسیبپذیری مذهب شیعه در افغانستان صحبت کرد. وی دورههای حاکمیت ربانی و طالبان را دورههای سیاه برای مذهب تشیع قلمداد کرد و گفت که در این دو دوره، مذهب تشیع از نهادهای سیاسی و آموزش و پرورش افغانستان حذف شد.
در آخر برنامه از سوی مخاطبان و حضار پرسشهای مرتبط به موضوعات مطروحه نیز صورت گرفت، اما به دلیل کمبود وقت و موضعگیری برخی از مخاطبان در نوع پرسشها در نشست باعث شد که پرسش و پاسخ تداوم پیدا نکند و همچنان این جلسه به سرانجام رسید.