انتقاد آیتالله واعظزاده بهسودی از روند دستگیری دختران در دشت برچی، مورد استقبال مردم قرار گرفت
مهاجر تایمز
✍: امان شادکام
آیتالله واعظزاده بهسودی یکیاز مراجع تقلید مردم اهل تشیع در افغانستان است که در یک همایشی مردمی با حضور مقامات گروه طالبان به تاریخ 13 دلو/بهمن ۱۴۰ خورشیدی، در مسجد امام زمان واقع در پلخشک در غرب کابل؛ نسبت به دستگیری دختران توسط طالبان، سخنرانی انتقادی کرد. آقای واعظزاده بهسودی بهعلاوهای، صحبت روی پنج نکتهای مهم، ایشان ملا هیبتالله را مخاطب قرار داد و گفت در دنیا رسم است که هرکس با همسطح و همردیف خودشان صحبت میکنند. من هم حرفم با خود ملا هیبتالله است و نه با بقیهای مسوولان امارت اسلامی.
به هرحال، با حاکمیت مجدد گروه طالبان در افغانستان، کمتر اتفاق افتاده بود که یک عالم دین به صورت جدی، رسمی، قاطع، منطقی و تند از عملکردهای تبعیضآمیز و خشونتآمیز طالبان در افغانستان یا برون از افغانستان چنین انتقادی کنند. اما آقای واعظزاده بهسودی بدون کدام ترس در حضور مقامات گروه طالبان، روش و رفتارهای طالبان را به باد انتقاد قرار داد و گفت که طالبان نباید بر علیه مردم از ابزار «فشار» کار میگرفتند و میباید از روش «نرم و ملایم» استفاده میکردند. شایسته بود که به جای «چماق و تفنگ» از «نصیحت» کار میگرفتند.
آقای واعظزاده مثال از تاریخ اسلامی نیز ارائه کرد و گفت که خداوند منان، شراب را یکباره «تحریم» نکرد و گفت، اول «آیه آمد که ضرر شراب از منفعتش بیشتر» است. بعد از گذشت چند ماه، گفت که «حداقل در حال نماز» شراب نخورید و در دیگر اوقات میتوانید، شراب بنوشید. اما خداوند بعد از چند سال، شراب را «حرام مطلق» اعلام کرد، زیرا مردم عربستان به شرابخواری خو گرفته بودند. واعظزاده، این مثال قرآنی را به خاطر ظلم و ستم طالبان علیه مردم هزاره در افغانستان مطرح کرد و وی باور دارد که هیچ چیز یکشبه تغییر نمیکند و تغییر یک جامعه و افکار مردم آن جامعه نیز، زمان زیادی را دربر میگیرد. بنابراین، طالبان نباید این تصور اشتباه را داشته باشند که افکار مردم افغانستان را یکشبه تغییر بدهند.
همچنان؛ آقای بهسودی دلیل عدم همکاری و بیاعتمادی مردم هزاره را نسبت بهطالبان، به سه دلیل عمده ذیل خلاصه کرد:
دلیل اول: واعظزاده بهسودی، شروع بیاعتمادی مردم هزاره نسبت به طالبان، کشته شدن شهید عبدالعلی مزاری رهبر حزب وحدت اسلامی افغانستان توسط این گروه را دانست. وی به صراحت اظهار داشت که شهید مزاری، رهبر هزارهها بود، اما طالبان او را کشتند. او با ادبیات صریح میگوید که مزاری خود را به «دامن شما» (طالبان) انداخت. این سخن قصار آقای واعظزاده بهسودی اگر از بعُد تاریخی و استخباراتی بررسی شود، حرفهای رهبران سیاسی و برداشتهای مردم هزاره از کشته شدن عبدالعلی مزاری، کاملاً وارونه میشود. چونکه ذهن تاریخی مردم هزاره به این باور است که طالبان از مزاری درخواست بیعت قرآنی کرده است و نه مزاری از آنها.
اما واعظزاده بهسودی میگوید که مزاری خودش را به طالبان تسلیم داد تا زنده بماند. واعظزاده کلمهای «دامن» را مطرح میکند ومعنایش این است که اگر کسی جانش در خطر باشد و از ساحهای خطر پا به فرار بگذارد و به کسی وجایی پناه ببرد؛ آن موقع گفته میشود که فلان آدم خودش را در دامن فلان آدم انداخت. در ضمن، این حرف آقای واعظزاده میتواند معنا دیگری هم داشته باشد؛ یعنی عبدالعلی مزاری خواهان ارتباط با گروه طالبان بوده. پس، نقطهای آغاز این ارتباط هم توسط شهید مزاری گذاشته شده است. حالا هزارهها میخواهد که آن هدف مزاری را با حمایت طالبان، جامهای عمل بیپوشاند.
دلیل دوم: طالبان به دلیل دستگیری زنان در دشت برچی کابل، دچار اشتباه فاحش شدند. چون به حریم خصوصی یک منطقه، مردم و جامعه به گونۀ تبعیضآمیز دستدرازی کردهاند. این موضوع باعث میشود که مردم هزاره از طالبان بیشتر فاصله بگیرند.
دلیل سوم: طالبان، مذهب مردم هزاره را نادیده گرفتند و فقه جعفری را از نصاب تعلیمی مکاتب و دانشگاههای افغانستان حذف کردند. این گونه رفتارها، فاصلهها را بین مردم هزاره و طالبان بیشتر میکند و دشمنیها را گستردهتر!. ایشان افزود: «مردم هزاره، شیعه است و شیعه باقی خواهند ماند». اما جناب واعظزاده در اینجا اندکی شرایط را درک نمیکند، چونکه مذهب یک امر انتخابی است و ممکن است با در نظر داشت شرایط ظلم و ستم تغییر کند.
همانطوری که هزارههای اهل سنتِ فعلی، در زمان امیر عبدالرحمن خان به دلیل جرم پنداشتن مذهب تشیع، آنان مذهبشان را تغییر دادند. من فکر میکنم واقعیت مسئله این است که طالبان میخواهند، مذهب تشیع را حتا از زندگی روزمرگیشان در افغانستان حذف کنند. اگر شرایط همینطور ادامه یابد، بعد از یک نسل، گلیم مذهب شیعه در افغانستان برچیده خواهد شد.