لانهگزینی پرستوهای چینی در جنگلزار امارت اسلامی
از مثالهای معاصرتر میتوان به ماجرای «مردخای وانانو» اشاره کرد، وانانو که در نیروگاه هستهای دیمونا کار میکرد به نشریه ساندی تایمز گفت، اسرائیل سلاح هستهای دارد
✍محمد علیپور
(تله جنسی پرستو یا افتادن در ظرف عسل)
تله جنسی یا دام شیرین و یا تله معشوقه (Honey trapping) یا پرستو عملیاتی است که در آن یک سازمان مخفی تلاش دارد تا با تهدید به برملا کردن روابط نامشروع جنسی یا عاطفی و رسواسازی «هدف» تله، او را به عنوان عامل به خدمت خود درآورد. یا تلۀ جنسی همچنین روشی برای جمعآوری اطلاعات است، به این صورت که سازمان، تنفروشانی را آموزش میدهد تا از مشتریان خود جاسوسی کنند. پس از جنگ جهانی دوم، تله جنسی چنان در اروپا رایج شده بود که دولت ایالات متحده به کارمندان خود در خارج از این کشور دستور داد که مافوقان خود را از هرگونه رابطه عاطفی با خارجیهایی که کشورشان تهدیدی علیه آمریکا است مطلع سازند.
در ایران، «پرستو» اصطلاحی است برای توصیف زنانی که نهادهای امنیتی بر سر راه مقامات، چهرههای سیاسی، منتقدان و مخالفان حکومت و حتا دیپلماتهای خارجی قرار میدهند تا برای آنها پروندهسازی کنند. پرستو که از نامهای شناخته شده در دنیای جاسوسی است به طعمهجنسی یا جاسوس زنی گفته میشود که از سوی یک دستگاه اطلاعاتی برای به تله انداختن یک مرد مأموریت پیدا میکند. این پرستو میتواند خود مأمور زبده امنیتی باشد یا زنی اغواگر – یا حتی معشوقه مرد هدف – که توسط دستگاه امنیتی شناسایی و به کار گرفته شده باشد.
قدمت تلهجنسی یا آنچنانکه در ایران سر زبانهاست «پرستو»، شاید به قدمت تاریخ بشر باشد، زنان و مردانی که با جذابیتهای جسمانی، اغواگری، کششجنسی و درگیری عاطفی، خود را به فرد مورد نظر نزدیک کرده، به زندگی او راه پیدا میکنند و اطلاعات گرانبهای را به کارفرمای خود میرسانند. گفتن لفظ پرستو در ایران به این نوع تلهها ممکن است که به غلط این تصور را ایجاد کند که این طعمهها فقط زن هستند که اینطور هم نیست. سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا «سیا» استفاده این سازمان از تلهجنسی را تکذیب میکند. با اینحال؛ شواهد موجود این ادعا را زیر سؤال میبرند. برای مثال در مورد ویتالی یارچنکو، زنی که برای او دام چیده بود بعدها در کتابی جزئیات این عملیات را فاش کردند.
در لندن بین سالهای ۱۹۵۳ تا ۱۹۹۴م، به شکل گسترده از تلههای جنسی علیه دیپلماتها و تاجران بلوک شرق استفاده میکرد. اغلب این عملیاتها در باشگاه شبانهای موسوم به ایو کلاب صورت میگرفت که مدیریت آن بر عهده پناهندهای بلژیکی به نام هلن اوبراین (یا هلن کنستانتیسکو) بود.
دستهای از مأموران KGB، موسوم به عمو، وظیفه داشتند که تنفروشان را آموزش دهند تا از خارجیها جاسوسی کنند. عموها معمولاً درجه کلنل «سرهنگ/دگروال» داشتند. این تنفروشها که به پرستو موسوم بودند، آموزش میدیدند که محتویات کیف و ساک هدف را شناسایی کنند و حتی با ایشان روابط بلندمدت برقرار کنند. پرستوها غالباً از شهرستانها/ولسوالیها استخدام میشدند. به پرستوها حقوقی پرداخت نمیشد، ولی KGB برای تشویق هدایایی به ایشان میداد.
گاه بین مأموران KGB و پولیس بر قلمرو هر کدام و بر سر پرستوها درگیری روی میداد. همچنین پرستوها از سوی مافوقان خود در KGB نیز مورد آزار قرار میگرفتند، چرا که به باور عموها از آنجا که پرستوها با دشمن میخوابیدند بایستی با رؤسای خود نیز بخوابند. در برخی موارد، KGB برخی زنان را مجبور به پرستو شدن میکرد. در برخی موارد مأموران KGB زنانی را که همکاری با سازمان را نمیپذیرفتند به قتل میرساندند یا خانوادهشان را آزار میدادند. در یک مورد، KGB به تعداد ۲۰ پرستو را که در یک هتل بزرگ در مسکو فعالیت میکردند را به جاسوسی متهم کردند و بیشترشان را اعدام کردند.
استفاده از این نوع تله در تمام دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی رواج دارد و مختص یک کشور نیست. سرویس اطلاعات داخلی بریتانیا (MI5) در سال ٢٠٠٩م، یک جزوه ١٤ صفحهای را منتشر کرد که در آن از «تهدید جاسوسی چین» اظهار نگرانی شده بود از جمله استفاده از اغواگری و رابطه جنسی. پس از جنگ جهانی دوم و روشن شدن اهمیت اطلاعاتی که چنین تلهها میتوانند فراهم کنند، به همراه کتابها و فیلمهای جاسوسی که اغلب نمیتوانند از جذابیتهای داستانی این تلهها صرفنظر کنند، این پدیده بیشتر شناخته شده و پیش چشمها قرار گرفته است، مثلا حداقل در سه فیلم «جیمز باند» بخشی از داستان دربارۀ تلهجنسی است.
تلهجنسی فقط به رابطههای به اصطلاح نامشروع یا مخفی محدود نمیشود بلکه منجر به ازدواج و حتی بچهدار شدن هم میشود، البته بچهدار شدن بیشتر در مامورهای مرد دیده میشود. این تلهها در مواردی به اخاذی نیز منتهی میشوند و در مواردی فرد اغواگر در نهایت جاسوس دوجانبه میشود. در مواردی هم این تله برای نابود کردن شخصیت سیاسی و اجتماعی قربانی به کار گرفته میشود.
نتایج کار کسانی که برای کسب اطلاعات خود را طعمه میکنند ممکن است به قدری درخشان باشد که آنها را قهرمانهای ملی قلمداد کنند هر چند که این قهرمانیها معمولا به دلایل روشن ناگفته و نانوشته میماند و خود این افراد هم در گمنامی کامل زندگی میکنند. این افراد شاید سالها بعد که دیگر آبها از آسیاب افتاده شناخته شوند، مثل «بتی پک» با اسم مستعار «سینتیا» که برای سرویس اطلاعاتی بریتانیا کار میکرد. او با دسترسی به رمز ناوهای ایتالیایی و فرانسوی و کمک به کشف رمز معروف انیگمای آلمان نازی، نقش بزرگی در پیروزی متفقین بر هیتلر بازی کرد.
زندگی به عنوان طعمه جنسی ممکن است جذاب و هیجانانگیز و پر زرق و برق باشد اما خیلی خطرناک است، و ممکن است که به قیمت جان فرد تمام شود. یکی از معروفترین این موارد، «ماتا هاری» بود، هنرپیشه، رقصنده و خواننده هلندی و احتمالا مبتکر استریپتیز. او در جنگ جهانی اول به اتهام جاسوسی برای آلمان دستگیر و در فرانسه اعدام شد. البته بعد روشن شد که وی جاسوس دوجانبه بوده.
از مثالهای معاصرتر میتوان به ماجرای «مردخای وانانو» اشاره کرد، وانانو که در نیروگاه هستهای دیمونا کار میکرد به نشریه ساندی تایمز گفت، «اسرائیل سلاح هستهای دارد.» ساندی تایمز او را در جای امنی گذاشت تا درباره صحت و سقم حرف او تحقیق کند. اما وانانو حوصلهاش سر رفت و گفت میخواهد به دیدن زن جوانی برود که در گشتوگذار به لندن با او آشنا شده است. این نشریه دید که نمیتواند او را به زور نگهدارد در نتیجه مانع نشد. وقتی وانانو و دوستش به رم رسیدند، موساد آماده بود تا وانانو را ربوده و به اسرائیل ببرد.
از دیگر مواردی که بسیار معروف شد ماجرای «آنا چپمن» بود که به جاسوسی برای روسیه اعتراف کرد و در آمریکا زندانی شد. پس از مبادله جاسوس، خانم چپمن اکنون در شبکههای اجتماعی بسیار فعال است و در زمینه مد فعالیت میکند. در ایران استفاده از تله جنسی پیش از انقلاب هم رواج داشت و پرویز ثابتی در خاطرات خود با استفاده از این روش به خصوص برای برخی روحانیون از جمله جعفر شجونی و محمدتقی فلسفی اشاره کرده بود که در آن زمان عکسهایی از این افراد منتشر شد.
پرستوها دور سر سیاستمداران می چرخند. سیاستمدارانی که گاه ساده و گاهی هم سخت جذب چهرههایی میشوند که آنها را نمیشناسند و وقتی با آنها آشنا میشوند که دیگر کار از کار گذشته است. زنانی که به سیاستمداران نزدیک میشوند و برخی میگویند که پرستو هستند و بعضی هم تاکید میکنند که اینها فقط عاشقند و دلسوز. تشخیصِ اینکه انگیزه دختران جوان برای نزدیک شدن به سیاستمداران کهنسال ویا تازه به دوران رسیده چیست، سخت است، اما وقتی پروندهها خبرساز میشود، معمولا یک حدس همیشه این است: «پروژه پرستو.»
پرستوها یادگاران جنگ سرد هستند. دورهای که آمریکا و شوروی وارد یک نبرد جاسوسی سخت شده بودند و چه ابزاری بهتر از زنان برای اغوای سیاستمداران طرف مقابل و بدنام کردن آنها. گاهی هم هدف، بد نامی نبود، بلکه دستیابی به اطلاعات و اسنادی بود که جز از راه ورود به اتاقهای خواب، راه دیگری برای رسیدن به آنها وجود نداشت. فیلم به نام Red Sparrow به داستانهای مرتبط با تربیت همین جاسوسهای جنسی در شوروی میپردازد.
در همان دوره و پس از آن نیز سازمان موساد سردمدار استفاده از زنان برای اجرای پروژههای جاسوسی بود و آنطوری که روزنامه تایمز انگلیس گزارش کرده، از زنان زیبا برای نفوذ در کشورهای غربی و شرقی استفاده میکردند. شاید مشهورترین پرستوی موساد، زیپی لیونی بود که بعدها وزیر امورخارجه رژیم صهیونیستی شد. او در گفتوگوی با نشریه تایم اعتراف کرد که در دوره جاسوسی، با امیر پیشین قطر رابطه جنسی برقرار کرده بود. مونیکا لوینسکی که باعث آبروریزی بیلکلینتون رئیس جمهور ایالات متحده شد نیز متهم شده که از جانب موساد این پروژه را پیش میبرده است.
پیش از جنگ سرد و در طول تاریخ هم از پروژههای مشابه بسیار استفاده میشد، اما بعید است در طول تاریخ، پروژه تربیت پرستوها و استفاده سیستماتیک از آنها مانند امروز ساختارمند و فراگیر بوده باشد. در حال حاضر نه فقط سرویسهای امنیتی، بلکه بسیاری از رقبای اقتصادی نیز برای دستیابی به اطلاعات محرمانه شرکتها، از این روش برای نفوذ بر رقیب تجاری خود استفاده میکنند.
حتا احزاب در برخی کشورهای خارجی درگیر همین پروژه میشوند تا برای رقبای خود، تله اخلاقی بسازند. نمونهاش، دونالد ترامپ که شکافت برخی زنان را به سبب روابط جنسی به حزب دموکرات آمریکا نسبت داده بود، هرچند هنوز هم بسیاری در واشنگتن معتقدند که ترامپ به دلیل گرفتار شدن در تله پرستوهای روسی، در عمل، به مهره پوتین برای پیگیری منافع مسکو در جهان تبدیل شده است. گروههای تروریستی هم از این ترفند برای رسیدن به اهداف خود استفاده میکنند. یکی از گروههای شناخته شدهای که روابط جنسی سیاسی را تشویق میکرد، سازمان مجاهدین خلق بود. این سازمان از طریق ازدواجهای مصلحتی و سازمانی، خانوادههایی را تشکیل میداد که به جای عشق، بر پایه منافع این سازمان رشد میکرد.
حالا بیش از سی سال پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و پایان جنگ سرد، استفاده از پروژه پرستو در کشورهای مختلف تبدیل به یک حربه دوگانه شده است. یک سوی این پروژه، مقاصد جاسوسی است که هنوز برای نفوذ بر چهرههای اثرگذار پیگیری میشود و سوی دیگر سیاستمدارانی هستند که روابط غیراخلاقی خود را به مسائل امنیتی ارتباط داده و از این طریق سعی میکنند بیبندوباری و روابط خارج از خانواده خود را به پای ارتباطات پیچیده امنیتی بیندازند. اکنون که دولت کمونیستی چین اعضای به شدت تشنه جنسی و عاطفی امارت اسلامی طالبان را طعمه مناسب یافتهاند ببینیم این تشترسوایی چه وقت از بام خواهد افتاد؟ چینیها بر علاوه غارت منابع زیرزمینی، با تخلیه اطلاعاتی از اعضای طالبان تا چه اندازه بر سیاست افغانستان تسلط خواهند یافت؟