به گزارش مهاجر تایمز به نقل از عصر ایران؛ کاوه معینفر– کافیشاپ لاکچری افغانستانیها در ایران بسیار هم مبارک است ... واقعا این حجم از خشونت، خشم و بیاحترامی نسبت به ویدئوی کافیشاپ لاکچری افعانستانیها در ایران تاسفبرانگیز و ناراحتکننده است. چند روزی است که ویدئویی در فضای مجازی منتشر شده است، تحت عنوان «کافیشاپ لاکچری افعانستانیها در ایران» که واقعا واکنشها به آن تاسفبرانگیز و ناراحتکننده است.
فیلم منتشر شده از کافیشاپ احمد ظاهر در تهران که تحت مدیریت مهاجران افغان است
اینکه هرکسی براساس قوانین کشور میتواند یک مرکز تجاری راهاندازی کند دیگر بدیهیتر از آن است که بخواهیم دربارۀ آن حرف بزنیم. ولی واقعا این حجم از خشونت، خشم و بیاحترامی نسبت به این ویدئو تعجببرانگیز است. اصلا از اینکه دربارۀ چنین بحث ساده و انسانی باید بنویسم برایم عذابآور است، ولی از طرف مقابل احساس میکنم که در این زمینه کمکاری و غفلت صورت گرفته است که الان شاهد چنین اتفاقاتی هستیم.
از این قضیه هم غافل نیستم که این قضیه ریشهدارتر از این است که فقط با نوشتن چند کلمه در مذمت نگاه نژادپرستانه پشت آن به راهحلی رسید، ولی سیل از کامنتها و مباحثی مطرح شده تا بدان حد آزاردهنده است که غیر از حیرت، ناراحتی و نگرانی چیزی برایمان نمیماند. برایم جالب است که اشخاصی به افغانستانیها و یا اساسا هر ملت دیگری چنین حمله کنند به دلیل اینکه آنها هم مثل هر انسان دیگری دارند زندگی میکنند و حق دارند زندگی کنند.
از این افراد پرسشم این است در موقعیت مشابه و برعکس واکنش آنها چه خواهد بود؟ این همه رستوران، مغازه، کافیشاپ و ... ایرانی در تمام کشورهای دیگر جهان وجود دارد آیا درباره آنها هم همین رای و نظر را دارند و برای آن جامعه میزبان هم جنین نوع برخوردی را جایز میدانند؟
مثلا یک رستوران لاکچری ایرانی در فرانسه، آلمان یا ... وجود دارد و ایرانیها به آنجا میروند، آیا حق میدهند که فرانسویها یا آلمانیها به ایرانیهای مهاجر در آن کشور بتازند، انواع و اقسام الفاظ زشت و شرمآور را به کار ببرند، فقط چون ایرانی هستند و به یک رستوران ایرانی رفتهاند تا ساعاتی را با خانواده یا دوستانشان وقت بگذرانند؟ در بسیاری از موارد اینچنینی، مدام باید به خودمان یادآوری کنیم که من اگر جای طرف مقابل بودم آنوقت چه میشد؟ آیا همینگونه بیرحم و بیانصاف مینوشتم؟
یا یک نمونه دیگری که باز اخیرا دیدم این بود که فرشته حسینی بازیگر افغانستانیالاصل سینمای ایران در همکاری با یک برند لباس ایرانی چند ویدئو ساخته بود باز همین اتفاق رخ داد و به فرشته حسینی حمله همه جانبه شد. وقتیکه کامنتهای اینستاگرام را میدیدی افرادی با پروفایلهایی این جملات را نوشته بودند که «باور کردنش واقعا سخت بود». از همه قشری هم در میان این حملهکنندگان دیده میشد. مگر فرشته حسینی چه کاری انجام داده است که چنین به خون او تشنهاید؟ او فقط دارد مثل همه انسانهای دیگر زندگی میکند. تعداد 5 یا 10 یا حتی 100 کامنت نیست که اینچنین بیپروا و بیادبانه حرف میزنند، هزاران و هزاران است که برای همین نگرانکننده میشود.
این قضیه را فراموش نکنیم هر ملت و یا هر ملیتی انواع و اقسام انسانها را دارد و نمیتوان همگی آنها را در یک دسته قرار داد و یا با یک برچسب تکلیف همهی آنها را روشن ساخت. هم ایرانی خوب و بد داریم و هم افغانستانی خوب و بد، همانگونه که آمریکایی، ژاپنی، هندی، فرانسوی، نیجریهای، چینی، روسی و ... خوب و بد داریم. هرکسی که تکلیف یک گروه انسانی را به دلیل ملیت، نژاد، دین، رنگ، جنسیت و ... را به یکباره روشن میکند، تنها یک عمل را قاطعانه انجام داده است و آن هم این است که خودش از تعاریف انسانی دور افتاده است.
نفرت، بغض، عقدهگشاییهای نژادپرستانه علیه مهاجران افغانستان در ایران چیزی تازهی نیست از چهار دهه قبل و یاهم پیشتر از آن نیز وجود داشته است. اما امروزه، گاهی اندکی از این برخوردهای عقدهمندانه، زجرآور و نژادپرستانه توسط آدمهای که حس بشردوستی دارد و خودش را متعلق به همه میداند به رشته تحریر درمیآید. مانند کاوه معینفر که از حجم تنفر، بیاحترامی و غیره در مورد کافیشاپ لاکچری افغانستانیها در ایران مینویسد و دردِ از مهاجر افغانستانی را به خوبی حس میکند. وگرنه مهاجران افغانستان به ویژه مهاجران هزارهتبارِ شیعه افغانستانی از نظر قد و قیافه، همه روزه از این نوع طعنههای آبدار را میشوند و تحمل میکنند.
اگرچه تنها نمیتوان مردم عادی و عام را به چنین نفرتپراکنیها و رفتارهای انساندوستانه علیه مهاجران نشانه رفت. بلکه گاهی، میتوان نگاهی به بخشهای رسمی نیز انداخت. بخشهای که خودش اقتدار نظم و اجرایی قانون و عدالت در یک قلمرواند. بنابراین، تجارب و رفتارهای روزنانه نشان میدهد که حتی بخشهای رسمی و پلیس نیز با مهاجران افغان حالخوش ندارند و تفاوتها از زمین تا آسمان است. از این دست موارد میتوان به قضیه داغ گروگانگیری اتباع افغانستانی توسط دزدان و کلاهبرداران سایبری در ایران نگاهی انداخت.
این روزهای سیاه، بسیاری از جوانان مهاجر حتی افراد زیر سن نیز از مجبوری برای پیدا کردن لقمهینان حلال به بهانههای کاریابی از فضای مجازی و حقیقی ربوده میشوند و به مرزهای شرقی و غربی ایران برده میشوند. ربودهشدنگان و قربانیان مورد بدترین شکنجههای غیرانسانی قرار میگیردند و از خانوادههایشان پول هنگتفی اخاذی میشود. وقتیکه قربانیان به قانون و پلیس مراجعه میکنند، دیگر از اجرایی شدن عدالت برای مظلومان عملاً خبری نیست، چونکه آنها فرق دارند و یک مهاجر افغانی بیوطن است. همینطور منابع به مهاجر تایمز از بدفتاریهای پلیس گذرنامه و عدم اجرای کار برای افغانها در واحدهای گذرنامهای، به ویژه در پلیس گذرنامه «شهرآرای تهران» نیز روایتهای به شدت آزاردهندۀ دارند.
ریشهیابی چنین نفرتپراکنیها و عقدهگشاییها بر میگردد به دید و دیدگاه جهانیبینی یک انسان و یک جامعه که نیازمند واکاویهای بیشتر و گستردهتری میباشد. این درحالیاست که اخیرا موج از مهاجرستیزی در ایران شدت یافته است. در فضای مجازی و صدها کانال تلگرامی به این قضیه دامن میزنند، نفرت و تنفر علیه یک گروه خاصی از انسانها را منتشر میکنند، انسانهایکه گناهشان فقط بیوطنی و پناه بردن در همسایگی است.
مطالب مرتبط: