دشتبرچی، سکانی برای مدنیت
جبنش تبسم نیز از درون کوچههای دشت برچی سر برآورد و به یک راهپیمایی بزرگ و عمومی مبدل گردید. وقتی از جنبش و حرکت مدنی حرف به میان میکشیم، برچی سرآمد تمام مکانهای کابل میشود
نویسنده: نادر سیرت
دشتیبرچی شهر مدنیت است. شهری که از کوچهکوچه و پس کوچههای آن صدای مدنیت شنیده میشود و پاتوقهای مدنیت در آن بستر گسترانیدهاند. شهری که در برابر استبداد و تحجر، ایستادگی کرد و تا حدود تن به ظلم افراطیون-افراطیت ندادهاند. کتاب را بیشتر از هر چیز دیگری دوست دارند و تابلوهای آموزشگاهها در مدخل هر کوچهی آن استوار است.
کوچه رسالت، کافه آذر، کافه بهار سراب و ... همه به نحوی انعکاسدهندهی صدا مدنیت بود و است. پاتوقهای بحث و گفتگوهای اجتماعی- فرهنگی و حتی سیاسی در چنین مکانهای اجرا میشد/میشود. کتاب و دفترچههای یادداشت از ویژگیهای بارز این مکانهای یادشده بود و تا حدودی است. در برچی، بیشتر از هر چیز دیگر، کتاب رد و بدل میشود. آموزشگاههای زبان، هنر، نقاشی، فن بیان و ... مشهورترین مساله در دشت برچی است و انکار آن غیرقابل کتمان است.
کابلیان دیگر، شیوههای زندگی مدنی را از برچیآموختهاند و آن را به عنوان کانِ مدنیت میشناسند. جنبشهای مدنی که در این مکان اتفاق افتادهاند و بیشتر از هر وقتی دیگر، چهرهی آن را مدنی و آرام نشان میدهد. در تمامی دهههای بعد از حکومت دموکراتیک امانی در افغانستان بیبدیل بودهاند و سرآمد همه جنبشهای مدنی به شمار میآید.
بعد از دههی نود ما شاهد دو جنبش فوقالعاده مدنی و مردمی بودیم. جنبش تبسم و روشنایی. این دو جنبش از متن مردم دشتیبرچی به وجود آمد و تا حدودی تاثیرگذاری خوب بر حکومت حاکم داشت. تا حدودی که حکومت حاکم را به تمکین واداشته بود. جنبش روشنایی که براساس خواستگاه مردمی و براساس تامین عدالتاجتماعی سر برآورده بود، جریان یک عدالتخواهی تمامعیار را به نمایش میگذاشت. از خواست و محرومیت خانوارهای دفاع میکرد که سالهای سال، در کرانهی این مملکت بدون روشنایی و با مشقت تمام به سر برده بودند و حکومت حاکم هیچگونه توجه در جهت رفع مشکلات آنها نداشت.
پروژه توتاب، بهانۀ خوبی برای اقامه حقوقشان بود که به رهبری تعداد از فعالان مدنی-سیاسی و فرهنگی-اجتماعی راهاندازی شده بود تا حقوق از دسترفته سالهای سال آنها را برایشان برگرداند؛ اما متاسفانه با مخالفت تعداد از مفتخواران حکومتی روبرو شدند. و اما نحلهی فکری این جنبش از دشت برچی سرچشمه گرفته بود تا شود، عدالتاجتماعی را تامین نماید و برای خانوارهای زیادی روشنایی تفویض نمایند.
جبنش تبسم نیز از درون کوچههای دشت برچی سر برآورد و به یک راهپیمایی بزرگ و عمومی مبدل گردید. وقتی از جنبش و حرکت مدنی حرف به میان میکشیم، برچی سرآمد تمام مکانهای کابل میشود. هر چند، جنبشهای مشروطهی دوران حبیبالله نیز به نحوی حرکت مدنی بود و برای اعادهی حقوقشان، چنین جنبشِ را به وجود آورده بود؛ اما تفاوتی که بین این جنبشها و آن جنبش وجود دارد: مخفی بودن آن جنبش، آشکار بودن این جنبشها، عمومی و محدود بودن بین این جنبشها است.
زمانی که جنبش مشروطه به وجود آمد، تعداد محدودی از آدمهای روشن ضمیر دورهم جمع شده بودند تا صلاحیتهای زمخت و خشن امیر را مهار نمایند. اما متاسفانه، آنها با چالش مواجه شدند و همه متواری و نابود گردید. در جنبشهای که از دشتبرچی سربرآورده بود، با آنکه سرکوب شدند و شهید دادند، اما از آرمانهای عدالتخواهانه خودشان در زمان محدود دست نکشیدند. برای احقاق حقوقشان مبارزه کردند. در ضمیرهای خفتهی تعداد زیادی از مردم این دیار تخم آزادمنشی کاشتند و مدنیت را نهادینه کردند.
در فرجام کلام! میخواهم بگویم که گذشته از پیامدهای جنبشهای اول و دوم مشروطه و جنبشهای دههی نود کابل، دشت برچی سکان برای ایجاد یک تفکر انتقادی و خواستگاه عدالتاجتماعی است. هیچ مکان کابل به اندازه برچی تقلای در راستایی مدنیت و مدنیخواهی نکرده است و در آینده هم اگر فرصتی پیش بیاید، نمیکند. در هیچ کجایی از این دیار غمین که سر و تهی آن غبار غمگرفتهاند و هیچ امید برای آیندهی مدنیت باقینمانده است و اما در برچی موج میزند. پاتوقهای دانایی که در مدخل یا هم در انتهایی هر کوچهی آن، بساط خود را گسترانیدهاند، نماد از یک تفکر انتقادی در برابر بیعدالتی و نماد مدنیت در قالب دانایی است.
هنوز هم در دشت برچی، نبض مدنیت میتپد و قلم دانایی بر دفتر تاریخ از عدالت و عدالتپیشگی مینویسد. به باور من، در جامعهی که قلم از نوشتن باز نماند و تفکر انتقادی در برابر ستم و استبداد محو نگردد؛ ولو هر چه سیاهی بر آن تلنبار شده باشد و ظلم اوجگرفته باشد، روزگاری این قلم این دفتر و تفکر مدنی، مانند آتش زیر خاکستر سر بیرون آورده و کاشانه این ظلم را میسوزاند و ویران میکند. دشتبرچی، یک از همان مکانهای است که روزگاری خانه ظلم را خواهد شکافت و ویران خواهد نمود. #دشتبرچی #دانایی #جنبش #هزاره